Adab safar

توضیحات و معرفی باید ها و نباید های سفر

Adab safar

توضیحات و معرفی باید ها و نباید های سفر

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

۲۶
ارديبهشت
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و همه ی دوستان که قصد دارند در وبلاگ من سیر کنند امیدوارم از وبلاگ اینجانب خوشتون بیاد و
اطلاعات برای شما مفید واقع شوند.
  • ehsan ashnagar
۲۶
ارديبهشت

یه کلیپ بسیار زیبا که میگه ....واقعا ارزش دانلود داره

               

                                                                                      دانلود

  • ehsan ashnagar
۲۶
ارديبهشت

 


همزمان با نوروز بسیاری از مردم بار سفر می‎بندند و با وسائل گوناگون به سفرهای دور و نزدیک می‎روند و از فرصت تعطیلات برای سیاحت و زیارت استفاده می‎کنند.

به این بهانه نکاتی درباره‎ سفر و برخی آداب آن با نگاهی به منابع اسلامی تقدیم می‎شود :

  • ehsan ashnagar
۲۶
ارديبهشت
چند توصیه برای عکاسی بهتر در سفر

چند توصیه برای عکاسی بهتر در سفر

مناظر طبیعی و مکان های دیدنی در سراسر دنیا، فرصت خوبی برای عکاسی و ثبت خاطرات برای شما به حساب می آید. آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که به مکان زیبا و جذابی مسافرت کرده اید و قصد عکاسی داشتید. اما یا در این زمینه ماهر نبودید، یا عکس هایی که گرفتید خوب از آب در نیامده؟

در این مقاله با ما همراه باشید تا توصیه هایی مهم برای عکاسی بهتر را با شما در میان بگذاریم.

10502523264ac7b8fd162o

  • ehsan ashnagar
۲۶
ارديبهشت

24یا25 اسفند بود  بعد از ناهار طبق معمول داخل گوشی سیر میکردم که یکی از همکارای قدیمیم اینقدر تعریف کرد از یک گروپ تلگرام(لقمان) و اعضاش که  من مشتاق بودم واسه رفتن به اون گروپ اتفاقا

  • ehsan ashnagar
۲۶
ارديبهشت

مریض شدن بخشی از زندگی روزمره است، و در سفر بودن باعث نمی شود که دیگر با آن مواجه نشوید. اتفاقا در سفر شما محیط های مختلف، آدمهای گوناگون و حشرات و حیوانات متنوعی را میبینید که هر کدام ممکن است برای شما ویروس یا بیماری انتقال بدهند. تنها کاری که از دست شما بر می آید این است که احتمال دچار شدن به بیماری را به حداقل برسانید. مطلبی که پیش رو دارید چند تا از اساسی ترین نکات برای حفظ سلامتی و دوری از مریضی در حین سفر را برایتان بازگو می کند.

  • ehsan ashnagar
۲۵
ارديبهشت

صبح شده بود با صدای پرنده ها از خواب بیدار شدیم هوا خیلی عالی بود و انگار به ما نوید یه روز خوب و به یاد ماندنی رو میداد.

دوباره مامان امیر حسابی ما رو شرمنده کرد و یک صبحانه با مخلفات و قوتو کرمان



و...برای ما چیده بود بعد از صرف صبحانه حدود ساعت 08:00صبح بود با ماشین سعید زدیم بیرون و رفتیم تارسیدیم به بازار کرمان که زیباییش وصف نشدنی و جنب و جوش مردمش واقعا دیدنی بود.اول بازار که دو طرف بازار پر بود از میوه ها و سیفی جاتی که به روی ما لبخند میزد حدود 200متر جلوتر رسیدیم به بازار  سرپوشیده که معماری خاص  و باشکوهی داشت.برای من که دفعه اولم بود به اونجا میرفتم جذابیت خاصی داشت حس میکردم به دوره های قبل و زمان ساخت بازار برگشتم نورگیر های بسیار عالی که هر جایی جز محل خودشون بازار رو از جذابیت مینداخت خلاصه دوست داشتم از نقطه به نقطش عکس بگیرم بوی زیره ی کرمان و قوتو ادم رو مست میکرد یاد جمله ی معروف(فلانی زیره به کرمان میبره افتادم )و باخودم گفتم  الحق که درست گفتند قدیمیا.خلاصه باهم حرف میزدیمو جنب و جوش مردمو میدیدیم . بعد از30دقیقه ای بود رسیدیم به حمام گنجعلی خان ولی انگار تازه بود وارد راسته بازار شده بودیم با صحبت امیر با مسئول حمام  با امیر فامیل در اومد و ما هم  مجانی وارد حمام شدیم واسه منی که اولین دفعه بود به حمام سنتی میرفتم خیلی زیبا بود چند پله به پایین وارد حمام شدیم قسمت های تو در تو و حوض وسط حمام و همه و همه بیانگر قدرت بالای معماری در زمان شاه عباس و ذوق معماران ان بود .

طوری طراحی شده بود که صدا در همه ی حمام میپیچید که معرکه بود و همچنین تبدیل کردنش به موزه مردم شناسی کار مفیدی بوده در جهت اشنایی گردشگران با فرهنگ مردم کرمان.


بعد از بازدید از حمام به مجموعه گنجعلی خان و بازار مسگران پرداختیم صدای برخورد چکش به ظروف مسی منو به یاد بازیای بچگی مینداخت و واسم واقعا شیرین بود این یاد اوری خاطرات.بعد از بازدید از مجموعه تا ته راسته بازار رفتیم و فهمیدیم  چراطولانی ترین راسته بازار جهان تبدیل شده دیگه تقریبا ظهر بود و گرما به ما غالب شده بود که امیر با خریدن سه تا بستنی شور و شوق مارو برگردوند در حال برگشت به سمت ورودی بازار بودیم که شکمامون به ناله افتاده بودن و ماهم به اولین ساندویچی که رسیدیم ندای شکممون رو جواب دادیم.ساعت تقریبا 14:00بود بچه ها گفتن بریم به سمت ماهان و حرکت کردیم به سمت ماهان البته بساط تفریح که(شامل :تخمه،قلیون،پفک و خوراکی های دیگه)رو جور کردیم ساعت 16:00بود رسیدیم به ماهان یه شهر با بافتی زیبا  از کنار درخت زیبا و  قدیمی کنار مسجد عبور کرده و رفتیم به ارامگاه شاه نعمت الله ولی که یه محیط فرهنگی دنچ بود و فوق العاده زیبا با طرح و رنگ جذاب بعد از شاه نعمت الله رفتیم به سمت باغ شازده در وصف باغ شازده همین بس که جزو 11باغ ثبت شده ی ایران در یونسکو بود دیگه عصر شده بود هوا بس ناجوانمردانه عالی بود از دوسمت اب به سمت پایین سرازیر بود و در دو طرف درخت های سبز و با نشاط و باد ملایمی که به ما خوش امد گویی میکرد.

جمعیت زیادی که بیشترجوان بودن در باغ شازده به چشم میخوردن به در ورودی که رسیدیم دوباره امیر صحبت کرد و ما مجانی وارد شدیم وقتی وارد شدم بهشت رو روبه روم دیدم و هنوز اولین پله ها رو بالا نرفته بودم برگشتم  سعید رو صدا کنم یکی از زیبا ترین معماری های عمرمو دیدم که واقعا بینظیر بود


.از پله ها بالا میرفتیم و جذب زیبایی ها بودیم نسیم تو گوش درخت ها پچ پچ میکرد به کاخ و ته باغ رسیدیم یه بنای دو طبقه زیبا



واردش شدیم پر بود از پته و صنایع دستی کرمان و عکسای قدیمی از حاکم کرمان هوا تقریبا داشت تاریک میشد به بیرون از باغ برگشتیم امیر و سعید مشغول قلیون کشیدن شدن منم  که اهل دود نبودم به تماشای باغ پرداختم و تخمه میشکوندم که دیدم یه خانم پوست میوه هاشو داخل اب ریخت که واقعا برای من به عنوان دانشجوی گردشگری ناراحت کننده بود و حدود18:30بود برگشتیم به سمت کرمان یه پارک جنگلی زیبا که اصلا تو ذهن فردی مثل من گنجایش نداشت خیلی بزرگ بود با درختای زیاد  اونجا گوشیمو به یه مغازه که خانم مهربونی داخلش بود سپردم  برای شارژ و به راهمون ادامه دادیم یه شیب ملایم صدای اب  و  صدای شور و هیجان بچه ها 3نفر بودیم 2تا کاسه اش گرفتیم و نشستیم شروع به خوردن کردیم این سبک خوردن رو به این که هر کس یکی ترجیح میدادیم بعد از خوردن به سمت بالای پارک رفتیم ته پارک یه شهر بازی بود که تعطیل بود و سعید واسم تعریف کرد امیر چجوری یک دفعه اونجا جون یه نفر رو نجات داده بود  به سمت ماشین برگشتیم افراد و زوج های زیادی با سگاشون  رو دیدیم و از کنارشون رد شدیم و به سمت شهر بازی  سرپوشیده الماس شهر رفتیم و اونجا شاهد یه مجموعه شیک و باکلاس با همه  امکانات تفریحی و به روز بودیم پر از صدای جیغ و خییلی شلوغ بود همه افراد اونجا پیدا میشدند و همه وسایل از بولینگ و بیلیارد گرفته تا وسایل بازی کامپیوتر ی اونجا به چشم میخورد ساعت حدود 22:00بود رفتیم به سمت هتل پارس و پشت اون یه پیتزایی بود و ما اونجا شام خوردیم و در نهایت بعد از کلی دور دور من رو به ترمینال کرمان رسوندند که حدود11:20بود و منم چون بلیط داشتم با اتوبوس11:30 به سمت شیراز حرکت کردم.



  • ehsan ashnagar
۲۳
ارديبهشت
با سلام احسان هستم امیدوارم از خوندن سفرنامه من لذت ببرید.

مدت زیادی بود دوستم امیرحسین که ساکن کرمان هست اصرار داشت که برم خونشون و همیشه از اون اصرار و از من انکار ولی
  • ehsan ashnagar
۰۷
ارديبهشت


 هیچ کدام از ما جهانگرد حرفه ای نیستیم و اکثر تجربیاتی که در زیر به آنها اشاره می کنیم حداقل یک بار برای هر کدام از ما پیش آمده است. ولی مهم آن است که در سفرهای بعدی آنها را تکرار نکنیم تا خاطرات دلنشینی برایمان بماند.

  • ehsan ashnagar