Adab safar

توضیحات و معرفی باید ها و نباید های سفر

Adab safar

توضیحات و معرفی باید ها و نباید های سفر

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی

سفر به اصفهان

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۵ ق.ظ

24یا25 اسفند بود  بعد از ناهار طبق معمول داخل گوشی سیر میکردم که یکی از همکارای قدیمیم اینقدر تعریف کرد از یک گروپ تلگرام(لقمان) و اعضاش که  من مشتاق بودم واسه رفتن به اون گروپ اتفاقا منو اد کردن وبعد از نیم ساعت با همه دوست شدیم مثل این که ماه ها بود با هم بودیم و همون موقع بود که آقا امیر(مدیر گروپ)که اصفهانی بود تعارف زد که هرکی اومد اصفهان بیاد به خونمون و از این حرفا منم جدی گرفتمو گفتم میام و اونم مصمم تر میگفت حتما بیا در این حین خروس بی محل شروع کرد به ناله سر دادن(گوشیم زنگ خورد)اکبر بود از دوستای دانشگاهیم و گفت که رفته یزد واسه کار اگه کار گیر بیاد من میرم یا نه؟منم گفتم حتما میام.هنوز گوشی رو قطع نکرده بودم امیر (هم خوابگاهی تو دانشگاه)زنگ زد و گفت فست فودی که داخلش کار میکنه نیرو میخواد (که اتفاقا اصفهان بود)منم با کمال میل پذیرفتم وسایلمو جمع کردم رفتم کنارتخته(بین بوشهر وشیراز)منتظر اتوبوس بودم که یک پراید با 4مسافر که انگار از جنگل فرار کرده بودند اومد وکنار من وایساد:

اون:اقا شما بودی زنگ زدی مشروب میخواستی؟

من:نه اقا

اون:چرا خودت بودی گفتی همینجا وایسادی                                        حالا فکر ما چی بود و اقا چی میگفت.

منم از ماشین فاصله گرفتم سوار اتوبوس شدم  به سمت اصفهان رفتیم تو راه به بچه ها میگفتم من دارم میرم اصفهان و امیرم میخواست کم نیاره میگفت بیا و من منتظرتم و هروقت رسیدی زنگ بزن و...خلاصه ساعت 4 صبح بود من توگروپ گذاشتم رسیدم به اصفهان(در خالی که قرار بود برم پیش امیر تو فست فود)به امیر گفتم ادرس بده بیام رسیدم(البته به شوخی)اونم با صراحت گفت مهمونی که این موقع بیاد باید پشت در بمونه خلاصه من تو ترمینال وایسادم تا7صبح چون نمیخواستم بیدار کنم امیر رو.

ما رفتیم به فست فود کوروش  و اونجا امیر ورسول از دوستای دانشگاهم که 4ترم با هم و یک ترم هم خوابگاهی بودیم و دیدیم وکلی گل گفتیم و گل شنفتیم ویاد خاطرات کردیم.تا ظهر  من ظهر رفتم به سمت تجربه ای جدید و اون کار تو اشپز خونه بود یه جای کوچیک و شلوغ که باید فرض بودی و نباید دست و پاگیر باشی من خیلی زود با همه کارکنان لینک خوردمو یاد گرفتم روز اول 12-02شب کار کردیم و من بیشتر یادمیگرفتم.بعد از یه مسافرت و بی خوابی شب و 14ساعت کار خواب تنها چیزی بود که میچسبید

  • ehsan ashnagar

کار-سفر-اصفهان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی